بیدار شدم

نمیدونم ساعت چند بود از دیشب چیزی یادم نمیومد، میومد ولی مبهم. حتی یادم نمیاد که برای چی حالم بد شد. فقط میدونم که قرص زیاد خورده بودم، اینو از فراموشیم گفتم! 

آزمایشگاه نرفتم، هر کی زنگ زد جواب ندادم، کارامو یه روز بیشتر عقب انداختم. دلم خواست! 

دلم خواست حالم بد باشه

خوبی اینکه راجب داروها خیلی تحقیق میکنم اینه که میدونم چی بخورم که حالمو خیلی خیلی بد کنه! 

فقط 

امروز نباید شنبه بود 

شنبه روز کارایه مهم بود، روز حرکت های قوی، روز شروع های باحال

روز حال بد بودن مال هر روزی بود، مال شنبه نبود 

امروز انگار جمعه بود 

از اون دلگیرا.

خوابیدم.

بیدار بودم ولی خوابیدم

هیچیه هیچی هم نباشه

من هنوز همون لجباز قدیمم

میمیرم، حتی اگه زنده باشم.

 

.

پسره سر به هوا و تفاوت آگار با براث..!

قصه شکستی که شروع پیروزی هام بود!

پایان پروپوزال شماره 1

روز ,  ,خیلی ,خوابیدم ,بود  ,میدونم ,انگار جمعه ,حالم بد ,دلم خواست ,باحال روز ,روز حال

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بیست و پنج‌سالگی بهترین باربری ها دلارام معصومیان طراحی و ساخت ترموکوپل کالای خواب هلدینگ پارس پندار نهاد حامیان پروفسور قربانعلی اسدی بسم الله الرحمن الرحیم آن وب سایت game app file music video